بنیاد ایران شناسی

ششمین نشست از سلسله نشست های «دوشنبه‏ های ایرانشناسی» برگزار شد:
«زاگرس در دوران پارینه‌سنگی، نگاهی به شواهد باستانشناختی و دیرین محیط»

ششمین نشست از سلسله نشستهای دوشنبه‌های ایرانشناسی با موضوع «زاگرس در دوران پارینه‌سنگی، نگاهی به شواهد باستانشناختی و دیرین محیط»، با حضور رئیس محترم بنیاد ایرانشناسی، حضرت آیت‌ا... سید‌محمد خامنه‌ای و جمعی از پژوهشگران و علاقه‌مندان، بیست ‌و‌ یکم آبانماه 1397، برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد ایرانشناسی، در ابتدای این نشست حضرت آیت‌ا... سیدمحمد خامنه‌ای، ضمن خیر مقدم به حاضران، به مقابله خصمانه غربیها با فرهنگ و تمدن ایران‌زمین اشاره كرد و اینكه عامدانه با كاستیها در ارائه معرفی دقیق و درست ایران فرهنگی، ارزش تاریخی و سابقه تمدن‌سازی ایران و ایرانیان را زیر سئوال برده‌اند. بر این اساس، این مسئله‌ای است كه بنیاد ایرانشناسی بعنوان متولی اصلی معرفی دقیق و جامع ایران فرهنگی در آن ورود كرده است و سعی در معرفی كامل ایران فرهنگی دارد.

معظمً‌له با بیان اینكه خوشبختانه چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، پژوهشگران باستانشناس- با توجه به میزان فرصتی كه یافته‌اند- با ارائه یافته‌های پژوهشی از كاوشهای خود سعی در معرفی صحیحتری از تاریخ و تمدن این مرز و بوم داشته‌اند، چنین بیان داشت: باستانشناسی تنها حفاری و كاوش آثار و اشیاء و بقایای انسانی و جانوری و گیاهی در ادوار مختلف تاریخی و قرار دادن آنها در موزهها نیست؛ بلكه آن یكی از دو پایه تاریخ‌ساز ملتها است. پایه دیگر تاریخ مدون است كه بعضاً به جعل و انحرافات تاریخی درآمیخته است. با ارائه حقایق باستانشناسی در كنار تاریخ مدون میتوان به حقایق و مستندات تاریخی درست دست یافت.

خوشبختانه پس از انقلاب در این حوزه رشدهای خوبی را شاهد بوده‌ایم و نیروها و پتانسیلهای محبوس در حوزه باستانشناسی جان دوباره‌ای یافته و كارهای خوبی ارائه شده است. حال این وظیفه ما و بنیاد ایرانشناسی است تا دستاوردها و یافته‌های پژوهشی باستانشناسی كه بصورت متفرق انجام شده‌اند، جمع‌آوری شده و باستانشناسی تطبیقی را به سرانجام رسانیم.
رئیس بنیاد ایرانشناسی در ادامه به دو نظر غربیها درخصوص خاستگاه و منشاء انسان و چگونگی پراكنش آنها در دنیا پرداخت. بنابر نظر غربیها، برخی آفریقا و برخی ایران را خاستگاه اصلی انسان میدانند. حال باید به پاسخ این سئوال دست یافت كه كدام ناحیه از ایران و با كدام شواهد و قرائن، خاستگاه مناسب برای ظهور و نشو و نمای انسانهای اولیه در ایران بوده است؟
بنابر شواهد یافت شده در سلسله جبال زاگرس، این منشاء حضور به این قسمت از ایران نسبت داده میشود و اثبات این امر نیازمند پژوهشهای گسترده، جامع، روشمند و منسجم- بدون پراكندگی- است. رسیدن به پاسخ سئوالهایی از این دست كه با توجه به اقلیم و آب و هوای منطقه زاگرس، جغرافیای منطقه، علت حضور انسان اولیه در آن چه بوده و چرا سكونتگاه ثابتی نداشته و از آنجا كوچ كرده‌اند و نیز پژوهش و تفحص بیشتر در حوزه دوران پارینه سنگی قدیم، سبب ارائه مدارك مستند در معرفی نژاد اصیل و نسب مردمان این سرزمین و تولید علم در مملكت و خدمت به كشور و ارائه یافته‌ها به جهانیان خواهد شد.
ایران كشوری است كه در طول دورانهای تاریخی كه بخود دیده است یا زاینده علم و یا تقویت كننده آن بوده است. تمدنساز و صادركننده تمدن چه پیش از اسلام و چه پس از آن بوده است. ظلمهای تاریخی فراوانی در حق این ملت و كشور شده و عدم معرفی صحیح تاریخ و فرهنگ و تمدن آن از سوی دشمنانِ طماع به استعداد این نژاد و مردمان آن سبب شده تا حقایق در بطن سركوب و خفه شوند و ایران را كشوری بدون تاریخ- كه بمعنای نداشتن هویت تاریخی است- معرفی نمایند.
راه علاج و برون‌یافت از این نیرنگ غربیها همان رویشهای علمی است كه امروز شاهد آن هستیم و هرچه این رویشها قابل اثباتتر باشند، به فرهنگ و تمدن این مرز و بوم با همت شما دانشمندان و پژوهشگران كمك بیشتری خواهد شد.
‌ در ادامه آقای دکتر فریدون بیگلری، معاون فرهنگی و رئیس بخش دوران پارینه‌سنگی موزه ملی، نتیجه پژوهش و مطالعات خود درخصوص شواهد سکونتهای دوران پارینه‌سنگی قدیم و میانه و نخستین ساکنان منطقه زاگرس را چنین بیان كرد: رشته کوه زاگرس بعنوان یکی از عوارض طبیعی شاخص در غرب آسیا، نقش مهمی در شکلگیری استقرارهای اولیه انسانی در این بخش از جهان در کنار چالشهای فراوانی که برای جوامع «شکارگر-گردآور پلیستوسن» بوجود آورده - بواسطه تنوع زیست‌بوم آن- منابع غنی را طی فصول مختلف سال در معرض استفاده آنها قرار میداد.
استفاده از منابع طبیعی و زیا و گیای این محیط کوهستانی مرتفع نیازمند کاربرد استراتژیهای انطباقی بود که در شرایط اقلیمی مختلف امکان بقای بهتر گروههای انسانی را فراهم میکرد.
وی با بیان اینکه باستا‌نشناسان طی هفتاد سال گذشته شواهدی از شکارگران و گردآوران دورههای پارینه‌سنگی قدیم و میانه را در محوطه‌های باز، غارها و پناهگاههای زاگرس خصوصاً در غرب آن یافته‌اند، قدیمیترین این شواهد را دست ساخته‌های سنگی عنوان کرد که در محیطهای باز مثل پادگانه رودخانه‌ها و در سطح برون‌زدهای سنگهای خام یافت شده‌اند. ایشان ضمن اشاره به قدمت دست ساخته‌ها در حدود یک و نیم میلیون سال پیش که در غرب آسیا وجود داشته، این دست ساخته‌ها را با توجه به ویژگیهای فناوری و گونه‌شناسی به سنت آشولی منصوب کرد و در ادامه چنین بیان داشت:
حاملان این سنت ابزارسازی –آشولی- را انسان راست قامت میدانند، که بقایای سنگواره آن در مناطق همجوار زاگرس مثل قفقاز و آناتولی یافت شده است. گروههای انسان راست قامت نزدیک به دو میلیون سال پیش بتدریج از قاره آفریقا به غرب آسیا و سایر مناطق شرقی‌تر منتشر شدند. روشن نیست که این انسانها در چه زمانی و از کدام منطقه وارد زاگرس شده‌اند. مدارک یافت شده بطور عمده در دشتهای میانکوهی غرب زاگرس و کوهپایه‌های حاشیه غربی آن بدست آمده است. از شاخصه‌های صنعت ابزارسازی این فرهنگ ابزارهای بزرگ دو رویه از جمله تبردستی و ساتور ابزار است که بیشتر از سنگ چخماق ساخته شده‌اند. با توجه به بقایای سنگواره جانوری یافت شده در برده بلکه در کردستان عراق، گونه‌هایی مثل فیل، کرگدن، گاو وحشی، اسب‌سانان و گوسفندسانان در حاشیه غربی زاگرس میزیستند. متأسفانه بدلیل محدود بودن مدارک موجود اطلاعات ما از بسیاری از جنبه‌های فرهنگ و معیشت این ساکنان اولیه زاگرس محدود و ناقص است.
رئیس بخش پارینه سنگی موزه ملی، ضمن اشاره به کاوش بیش از بیست غار و پناهگاه و بقایای باستانشناختی این دوره - اواخر پلیستوسن میانی با پراکنش انسان نئاندرتال و فرهنگ موستری در منطقه- در زاگرس خصوصاً در غرب آن،‌ از کشف مدارک بیشتری از ساکنان اولیه زاگرس در غارها، پناهگاهها و محیطهای باز خبر داد و گفت: علاوه‌بر ابزارهای سنگی، بقایای سنگواره گونه‌های مختلف جانوری و حتی بقایای انسان نیز در آنها یافت شده که ما را در کسب اطلاعات از فرهنگ، معیشت و ویژگیهای زیست‌شناختی گروه‌های انسانی دوره پارینه‌سنگی میانی زاگرس یاری میکند. بقایای سنگواره انسانی یافت شده در چند غار و پناهگاه نشان دهنده حضور انسا‌نهای نئاندرتال طی این دوره در غرب زاگرس است. بررسی بقایای جانوری حاصل از کاوش نشان میدهد که نئاندرتالهای زاگرس در مواردی بصورت متمرکز به شکار گونه‌های خاصی مثل بز کوهی یا گورخر میپرداختند. علاوه‌بر این گونه‌های دیگری چون اسب وحشی، گاو وحشی، آهو، گوزن و حتی کرگدن نیز شکار میشدند. طبق یک نظریه انسانهای این دوره بصورت کوچ‌رو از منابع موجود در دشتهای میانکوهی مرتفع زاگرس طی تابستان استفاده میکردند و در سایر فصلها به مناطق کم ارتفاع‌تر در حاشیه زاگرس کوچ میکردند. در حدود چهل هزار سال پیش و با ناپدید شدن انسانهای نئاندرتال و فرهنگ موستری، دوره پارینه‌سنگی میانی به پایان میرسد و ورود انسان هوشمند مدرن به زاگرس تغییرات فرهنگی و زیست‌شناختی زیادی را رقم میزند.
در ادامه نشست، خانم دکتر سونیا شیدرنگ،‌ پژوهشگر دانشگاه بوردو فرانسه، سخنرانی خود را با موضوع «نخستین شواهد باستا‌نشناختی انسان مدرن در زاگرس: نگاهی بر دورههای پارینه‌سنگی جدید و فراپارینه سنگی»، آغاز میکند و این چنین بیان میدارد: یکی از مباحث مورد توجه در مطالعات باستانشناسی پارینه‌سنگی مناطق مختلف جنوب غرب آسیا، تحولات اواخر دوره پارینه‌سنگی میانی و ظهور دوره پارینه‌سنگی جدید است. این دوره تحولات کلیدی را رقم زد که نه تنها به تغییرات فرهنگی عمده‌ای در تاریخ تحولات فرهنگی بشر انجامید بلکه در طی آن انسان نئاندرتال منقرض گشته و جای خود را به اجداد انسانهای امروزی دادند.
وی با بیان اینکه در یک دهه اخیر پژوهشهای باستانشناختی، دیرین انسانشناسی و میان رشته‌ای متعددی در بسیاری از نقاط اروسیا با محوریت شناخت و یافتن توضیحی مناسب برای این تحولات و مهمتر از آن جستجوی خاستگاه آنها در حال انجام است، به نقش رشته کوههای زاگرس بعنوان یکی از زیست بومهای انسان در دورههای مختلف پارینه‌سنگی و موقعیت استراتژیک آن بر سر راه مهاجرتهای انسانی غرب به شرق و یا بالعکس اشاره کرد. این پژوهشگر، رشته کوههای زاگرس را با جهت شمال غربی – جنوب شرقی، که در طول مرز غربی ایران ادامه دارد و به نواحی جنوبی کشور میرسد توصیف و در‌ّه‌های نسبتاً باریک شمال زاگرس و دشتهای باز جنوب آنرا، مورد سکونت شکارگر-گردآورندگان دوران پارینه‌سنگی جدید و فراپارینه‌سنگی بیان میدارد. ایشان همچنین پژوهش در این منطقه را با توجه به اهمیت موقعیت جغرافیایی زاگرس و قرارگیری بر سر راه مسیرهای احتمالی مهاجرتهای نخستین در جنوب غرب آسیا، موضوعی مهم برای تکمیل دانش پژوهشگران از این دوره دانست.
خانم دکتر شیدرنگ، قسمت عمده اطلاعات قابل استناد موجود از دورههای پارینه‌سنگی جدید و دوره فرا پارینه‌سنگی را مربوط به غارها و پناهگاههای صخره‌ای شناسایی شده در زاگرس مرکزی و تا حدودی زاگرس جنوبی عنوان کرد و در ادامه چنین اظهار كرد:
در ادبیات باستانشناسی پارینه‌سنگی، دوره پارینه‌سنگی جدید بعنوان عصر گسترش فراگیر نوآوریها و ابداعات شناخته میشود که همزمان با پراکنش انسان هوشمندِ هوشمند یا بعبارتی نخستین انسانهای امروزی است. دوره‌ای که استفاده گسترده از تیغه و ریزتیغه، تولید فراگیر اشیاء گوناگونی از جنس استخوان، شاخ، عاج، چوب و ابداع تجهیزات جدیدی مانند نیزه‌انداز و تیر و کمان رواج می‌یابد و از همه مهمتر رواج چشمگیر هنر از ویژگیهای بارز آن است. کشف نخستین شواهد باستانشناختی این دوره در کوههای زاگرس و در «غار شانیدر» منجر بمعرفی فرهنگ برادوستی شد که، در حال حاضر جزو یکی از فرهنگهای جا افتاده پارینه‌سنگی جدید در ادبیات پارینه‌سنگی دنیا بشمار می‌آید. فرهنگ برادوستی که شواهد آن از بسیاری از غارها و پناهگاههای سرتاسر زاگرس بدست آمده است، به بازه زمانی حدود 39 هزار سال تا 25 هزار سال پیش باز میگردد.
در پایان این دوره و شروع تغییرات اقلیمی شدیدتر، فرهنگ برادوستی تغییر نموده و شواهد گروههای شکارگر-گردآوردنده دوره فراپارینه‌سنگی که در واقع نقطه پایانی دوران پارینه‌سنگی است، در بازه زمانی حدودی 20 هزار تا 12 هزار سال پیش در زاگرس پدیدار میشود. در اوایل این دوره که همزمان با نوسانات اقلیمی اوج آخرین دوره یخچالی است، شرایط اقلیمی زاگرس نیز مانند بسیاری از نقاط دیگر سرد و خشک شد که متأسفانه مدارک باستانشناختی اندکی از آغاز آن در دست است. دوره فرا‌پارینه‌سنگی در زاگرس با یک فرهنگ عمده باستانشناختی بنام «فرهنگ زرزی» شناخته میشود که، از جمله ویژگیهای شاخص آن ساخت ابزار‌های سنگی کوچکی با رتوش تند است که، در اواخر این دوره در اشکال هندسی کوچک تولید میشدند. فرهنگ زرزی و دوره انتقالی فراپارینه‌سنگی در زاگرس بتدریج و با شروع موج جدیدی از تحولات بزرگ فن‌آوری و معیشتی و اجتماعی در زندگی بشر که به دوره نوسنگی موسوم است، ناپدید میشود.
در پایان این نشست آقای دکتر آرش شریفی، پژوهشگر علوم زمین و دیرینه اقلیم‌شناس، به ایراد سخنرانی با موضوع: «بازسازی اقلیم دیرینۀ زاگرس، دانسته‌ها و چالش آنچه که نمیدانیم» پرداخت.
بنابر گفته ایشان قرار گرفتن فلات ایران بر روی نوار بیابانی نیم‌کرۀ شمالی و اندرکنش پویای سامانه‌های بزرگ مقیاس اقلیمی بر روی این منطقه، حساسیت آنرا در برابر نوسانهای اقلیمی افزایش داده و فلات ایران را به یکی از نقاط ویژۀ جهان برای پژوهشهای دیرینه اقلیم بدل کرده است.‌ موقعیت ویژۀ این فلات در مسیر مهاجرت انسانهای نخستین از آفریقا به آسیا و اروپا و همچنین ریخت‌شناسی ویژۀ آن سبب شده تا پراکندگی مراکز استقرار انسانهای نخستین و همچنین هسته‌های اولیۀ روستاها در فلات ایران گسترش زیادی داشته باشد. در این میان منطقۀ زاگرس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. زاگرس بدلیل ساختار زمین‌شناسی ویژه، نه تنها برای انسان نخستین سرپناه و شکارگاه فراهم کرده است، بلکه بدلیل داشتن منابع آبی فراوان بستر مناسبی را برای شکلگیری جوامع روستایی و شهری در اختیار بشر قرار داده است. منطقۀ زاگرس تحت تأثیر سامانه‌های اقلیمی بزرگ مقیاس حاکم بر ایران- بادهای غربی، پرفشار سیبری، مونسون اقیانوس هند و مونسون آفریقایی- قرار داشته و بدلیل داشتن ارتفاع زیاد در مقایسه با مناطق همجوار، نقش بسیار مؤثری را در توزیع دما و رطوبت در منطقه ایفا مینماید. بررسیهای دیرینه اقلیم نشان میدهد که در مقیاس جهانی موقعیت و شدت سامانه‌های اقلیمی حاکم بر نیمکرۀ شمالی و بطبع آن ایران در طول زمان ثابت نبوده و تغییرات ایجاد شده چهرۀ اقلیمی فلات ایران و در نتیجه ساختار بوم‌سازگان آنرا دچار تغییر کرده است. همگام با آغاز مطالعات دیرینه اقلیم‌شناسی در ایران- در دهۀ 60 میلادی- اولین رکوردهای دیرینه اقلیم با توالی رسوبی پیوسته از دریاچه‌های غرب کشور، زریوار و میرآباد تهیه شد. این رکوردها که بعنوان معروف‌ترین دادههای دیرینه اقلیم ایران شناخته میشدند توسط گروههای مختلف پژوهشگران و با بهره‌گیری از نمایه‌های اقلیمی محدود تهیه گردیدند و مدل «سن- عمق» برای هر رکورد با تکیه بر تعداد بسیار اندک سن‌یابی رادیوکربن بازسازی شد.
بدلیل شیوۀ اتخاذ شده برای تولید اطلاعات دیرینه اقلیم از دریاچه‌های مزبورکیفیت زمانی دادهها یا بعبارتی رزولوشن رکوردهای تولید شده در مقایسه با کیفیت مورد انتظار در پژوهشهای باستانشناسی و تاریخی نامناسب بوده و از اینرو تجزیه تحلیلهای باستانشناختی و تاریخی را با چالش مواجه میساخته است. انتخاب بایگانیهای اقلیمی مناسب، شیوۀ تولید دادههای دیرینه اقلیم و دیرینه محیطی بر مبنای نمایه‌های اقلیمی گوناگون و تهیۀ مدلهای سنی مبتنی بر سن‌سنجی‌های دقیق و گوناگون و در نهایت انجام بازسازیهای دیرینه اقلیم برای نقاط مختلف در منطقۀ زاگرس تنها راه کارآمد برای مقابله با چالش پیچیدگی اقلیمی زاگرس در طول زمان زمین‌شناسی محسوب میگردد.

گزارش تصویری ششمین نشست دوشنبه‌های ایرانشناسی با موضوع: «زاگرس در دوران پارینه‌سنگی، نگاهی به شواهد باستانشناختی و دیرین محیط»